آغاز كسي باش كه پايان تو باشه
در روح كسي باش كه در جان تو باشه
در دل كسي باش كه دلدار تو باشه
بيماري كسي باش كه درمان تو باشه

آغاز كسي باش كه پايان تو باشه در روح كسي باش كه در جان تو باشه در دل كسي باش كه دلدار تو باشه بيماري كسي باش كه درمان تو باشه چهار شنبه 17 مهر 1392
13:22 ![]() مثل گيسويي که باد آن را پريشان مي کند هر دلي را روزگاري عشق ويران مي کند ناگهان مي آيد و در سينه مي لرزد دلم هرچه جز ياد تو را با خاک يکسان مي کند با من از اين هم دلت بي اعتناتر خواست ، باش موج را برخورد صخره کِي پشيمان ميکند ؟ مثل مادر عاشق از روز ازل حسرت کِش است هرکسي او را به زخمي تازه مهمان مي کند اشک مي فهمد غم افتاده اي مثل مرا سه شنبه 16 مهر 1392
19:20 ![]()
پاییز تابناک آه ای شروع پاک پاییز مرا عاشق می کند ، باران عاشق تر
سه شنبه 16 مهر 1392
18:49 ![]()
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
چقدر سخت است در این دنیا حدیث آرزو گفتن
سه شنبه 16 مهر 1392
1:13 ![]()
آه جز آینه ای کهنه مرا همدم نیست سه شنبه 16 مهر 1392
1:8 ![]() روسریت را درست ببند چهار شنبه 17 آبان 1391
11:29 ![]() عشق یعنی : دفتر تلفن محرمانه نداشته باشی.
چهار شنبه 17 آبان 1391
11:27 ![]()
میروم
بغض خواهی کرد اشکها خواهی ریخت غصهها خواهی خورد نفرینم خواهی کرد دوست ترم خواهی داشت یک شب فراموشم میکنی فردایش به یادت خواهم آمد عاشق تر خواهی شد امید خواهی داشت چشم به راه خواهی بود و یک روز یک روزِ خیلی بد رفتنم را ، برایِ همیشه ، باور خواهی کرد ناامید خواهی شد و من برایت چیزی خواهم شد مثلِ یک خاطر ه ی دور تلخ و شیرین ولی دور … خیلی دور و من در تمام این مدت غصهها خواهم خورد اشکها خواهم ریخت خودم را نفرین خواهم کرد تمام لحظهها به یادت خواهم بود و امید خواهم داشت به پایداریِ عشق و رفتن را چیزی جز عاشق ماندن نخواهم دانست نخواهی فهمید درکم نخواهی کرد صحبت از عاشق بودن نیست … صحبت از عاشق ماندن است
![]() دو شنبه 15 آبان 1391
23:1 ![]()
دو شنبه 15 آبان 1391
13:57 ![]() دو شنبه 15 آبان 1391
13:54 ![]() دو شنبه 15 آبان 1391
13:50 ![]() چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن بپای تو مردن وبه عشق تو سوختن؛ وچه تلخ وغم انگیز است، دور از توبودن، برای تو گریستن؛ و به عشق و دنیای تو نرسیدن؛ ایکاش می دانستی بدون تو، مرگ گواراترین زندگیست؛ بدون تو وبه دور ازدستهای مهربانت، زندگی چه تلخ وناشکیباست. ایکاش می دانستی مرز خواستن کجاست، وایکاش میدیدی قلبی راکه فقط؛ برای تو می تپد دوست دارم تا اخرين باقيمانده ی جانم تو را عاشق كنم زندگی من در زلالی چشمان تو خلاصه شده زندگی من در نفس های بازدم تو جاری شده زندگی من در همين از تو نوشتن ها وسعت يافته نفس كشيدن من تنها با ياد اوری زنده بودن تو امكان پذير است همين كه گاه نگاه چشمان پر از عشق يا سردی تو را ميبينم برايم كافی است و قانع كننده است كه زندگی زيباست اگر روزی از ديار من سفر كنی با چشمانی نابينا شده از گريستن در نبودت جای قدمهايت را بر روی سنگفرش خيابان گل باران ميكنم I LOVE YOU دو شنبه 15 آبان 1391
13:50 ![]()
غم را از چشمانم فقط تو میتوانی بخوانی خود را به ندانستن نزن - می دانم که میدانی غصه در دلم خانه کرده است نمیخواهم غصه ام را بخوری اما قصه ام را بدان دو شنبه 15 آبان 1391
13:45 ![]() ستادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى كه خشمگین هستند صدایشان را بلند میكنند و سر هم داد میكشند؟ دو شنبه 15 آبان 1391
12:27 ![]()
همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد،
همیشه دلتنگی بود و انتظار ، همیشه لبخند بود و به ظاهر یک عاشق ماندگار
یک شنبه 14 آبان 1391
16:1 ![]() انسان موجودی عجیب و پیچیده است. بخشی از این پیچیدگی به خلقت انسان مربوط می شود. خلقت جسمانی که به طور مستقیم بر روح و روان انسان موثر است. در بدن انسان یک نقطه کانونی و مهم وجود دارد که نسبت به سایر اعضای بدن، نقشی موثر و حساس دارد. این نقطه مرکزی همان قلب انسان است که به عبارتی فرمانروای بدن است. به گفته پشوای بزرگوارمان امیرالمومنین(علیه السلام): قلب امیر بدن است.
جامعه ای را تصور کنید که حاکمی دارد تا بر آن حکومت کند، اگر این حاکم سالم باشد، مملکت تحت سلطه او نیز سالم خواهد بود و چنانچه حاکم فاسد باشد، این فساد به سرتا سر ملک حکومتی او منتقل می شود. بنابراین سلامت قلب و روح انسان مسئله ای بسیار مهم است. برای مراقبت از قلب و روح، باید مراقب اعمال خویش باشید. به طور مثال گفته می شود که مراقب شنیده های خود باشید که گوش انسان مجرایی است که به قلب انسان راه می یابد. پس شنیده های شما در طول زندگی روزمره بر قلب و روح شما تاثیرگذار است. به نظر می رسد بهترین چیزی که می توان در قلب ریخت، محبت است. این روزها افراد به گونه ای رفتار می کنند که گویا قلب و روح خویش را در گذران زندگی شان، نادیده می گیرند. هر چیزی را می شنوند و هر عملی را انجام می دهند. بسیاری از اوقات دروغ می گویند و تصور می کنند که برای پیش برد اهداف و خواسته ای خویش،لازم است گاهی دروغ بگویند و مشکلی پیش نمی آید. همه این اعمال و رفتار را زرنگی می دانند و به ذکاوت خویش می بالند. این رفتارها ممکن است با اهداف مختلفی صورت گیرد.اهدافی همچون کسب سود مالی بیشتر، به دست آوردن جایگاه رفیعتر شغلی و... . گه گاهی به نظر می رسد برخی از افراد در انجام این نوع رفتارها از یکدیگر سبقت می گیرند، و تصور می کنند افراد موفقی هستند. غافل از اینکه این شیوه عمل، در درجه اول باعث بی جان شدن قلب و تیرگی روح انسان می شود. قلبی که تیره و تار شود، چطور می تواند فرمانروای خوب و کارآمدی برای بدن و وجود یک انسان باشد؟ در روایتی که از پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله)نقل شده،حضرت چنین می فرمایند: خداوند متعال به چهره ها و دارایی شما نمی نگرد، بلکه به دلهای شما می نگرد. همانا خداوند در روی زمین ظرف هایی دارد. بدانید که آن ظرفها، قلوب شماست. پس دوست داشتنی ترین دلها نزد خداوند، نازکترین آنها و صاف ترین آنهاست. چهار شنبه 3 آبان 1391
9:41 ![]()
به سراغ من اگر می آیید پشت هیچستانم،پشت هیچستان جایی است پشت هیچستان رگهای هوا ،پر قاصد هایی است که خبر می آرند از گل واشده ی دورترین بوته خاک روی شن ها هم ،نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح به سر تپه ی معراج شقایق رفتتند پشت هیچستان چتر خواهش باز است ، تا نسیم عطشی در بن ابری بدود زنگ باران به صدا می آید آدم اینجا تنهاست ودراین تنهایی ،سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است به سراغ من اگر می آیید ، نرم و آهسته بیایید مبادا ترک بردارد چینی نازک تنهایی من (سهراب سپهری) برچسبها: سهراب سپهری -شاعر و شعر, دو شنبه 1 آبان 1391
14:39 ![]()
ای گل تازه بویی زوفا نیست تورا خبر سرزنش خار جفا نیست تورا رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست تورا التفاتی به اسیران بلا نیست تورا ما اسیرغم و اصلا غم ما نیست تورا با اسیرغم خودرحم چرا نیست تورا دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد جز تو کس در نظر خلق مرا خار نکرد بر سر راه تو چون خاک فتادن غلط است چشم اومیدبه روی تو گشادن غلط است روی پر گرد به راه تو نهادن غلط است رفتن اولاست زکوی تو فتادن غلط است برچسبها: عاشقانه - شعر-دل نوشته-عاشقانه, دو شنبه 1 آبان 1391
14:37 ![]()
فارغ از عاشق غمناک نمی باید بود جان من اینهمه بی باک نمی باید بود اآنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد هیچ سنگین دل بیداد گر این کار نکرد این ستم ها دگری با من بیمار نکرد هیچکس این همه آزار من زار نکرد گر ز آزردن من هست غرض مردن من مردم آزار مکش از پی آزردن من تو نه آنی که غم ، عاشق زا رت باشم برچسبها: عاشقانه -شعر -, دو شنبه 1 آبان 1391
14:36 ![]()
از وضع ز خود رفتگی یار خرابم از حیرت آن آینه رخسار خرابم آن بی خبر از خودچه خبرباشدش از من ؟ از نشه ی آن ساغر سر شار خرابم از ملک وجودم اثری عشق تو نگذاشت چون کشورسلطان ستم کار خرابم با جلوه حسن تو ندارم خبر از خویش چون بلبل شوریده به گلزار خرابم زلف تو کند کافرو لعل تو مسلمان از کشمکش سبحه و زنّارخرابم برچسبها: عاشقانه-دوست داشتن, دو شنبه 1 آبان 1391
14:35 ![]()
نبود عجب که دیده به دیدار می رسد فیض چمن به رخنه ی دیوار می رسد عیبم مکن که حوصله سوز است مستیم پیمانه ی نگاه تو سر شار می رسد دلتنگی از فغان من ،ای غنچه لب،چرا ؟ یک ناله هم به مرغ گرفتار می رسد داردامیدوارمرا بخت سبز خویش آخربه وصل آیته ی زنگار میرسد برچسبها: عاشقانه -شعر -, دو شنبه 1 آبان 1391
14:23 ![]()
یاد شب های پر ستاره که در زیرنور کهکشان محبت ساکن بودیم ویاد آن حرف های قشنگ که از جنس دلت بود ولی افسوس که گردباد جدایی در دلت وزید و همه چیز را به ویرانه ای مبدل ساخت ولی افسوس ؟ ولی بدان که تو در خاطر خسته ام رخنه کردی چون گل سرخ و شقایق و پر ستوی عاشق همیشه جاودان خواهی ماند و توراچون خالق هرچه لطافت وعشق است دوست دارم و می پرستم و..... برچسبها: شب پرستاره-عاشقانه, دو شنبه 1 آبان 1391
14:22 ![]()
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم در میان لاله وگل آشیانی داشتم گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار پای آ ن سرو روان اشک روانی داشتم آتشم بر جان ولی از شکوه لب خاموش بود عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم درد بی عشقی ز جانم برده طاقت ورنه من داشتم آرام تا آرام جانی داشتم (رهی معیری) برچسبها: عاشقانه -شعر -, دو شنبه 1 آبان 1391
14:21 ![]()
روزگار ما وفا نداشت طاقت خوشبختی دل ما نداشت پیش پای ما سنگی گذاشت بی خبر از مرگ ما پروا نداشت آخر این غصه هجران تو بود وبس حسرت ورنج فراوان بود وبس .... برچسبها: عاشقانه -شعر -, دو شنبه 1 آبان 1391
14:19 ![]()
این روزها چترت را همراه داشته باش؛ برچسبها: عشق- فاصله- تنهایی, دو شنبه 1 آبان 1391
12:34 ![]()
چشماتو بستی و حرفی نمیزنی مثل همیشه باز تنها و بی منی مثل غریبه ها خاموش و ساکتی نابود میشم از این حس ناتنی بی حوصله شدی درگیر رخوتی خوابت نمیببره بی هیچ علتی بی هیچ علتی با من بدی ولی من قانعم به این ، هر جور راحتی هر جور راحتی ، هر جور بهتره این لحظه ها فقط ، ای کاش بگذره ای کاش میشد از این لحظه ها برید این سایه ها رو کشت این لحظه رو ندید ای کاش دلهره با من عجین نبود ای کاش میشد از خنده به تو رسید
برچسبها: عشق - محبت -دوستی, دو شنبه 1 آبان 1391
12:32 ![]() دیدمت چشم تو جا در چشمهای من گرفت آتشی یک لحظه آمد در دلم دامن گرفت
آنقدر بی اختیار این اتفاق افتاده که این گناه تازه ی من را خدا گردن گرفت در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست؟ اینکه در اندام من امروز باریدن گرفت من که هستم؟ او که نامش را نمی دانست و بعد رفت زیر سایه ی یک "مرد" و نام "زن" گرفت روزهای تیره و تاری که با خود داشتم با تو اکنون معنی آینده ای روشن گرفت زنده ام تا در تنم هُرم نفسهای تو هست مرگ می داند: فقط باید ترا از من گرفت برچسبها: عشقی- عاشقانه-, دو شنبه 1 آبان 1391
12:31 ![]() گفتی که دگر در تو چنان حوصله ای نیست
گفتم که مرا دوست نداری گلهای نیست برچسبها: عشقی - عاشقانه -دوستی, دو شنبه 1 آبان 1391
12:7 ![]()
و اینک باران بر لبهء پنجرهء احساسم می نشیند و چشمانم را نوازش می دهد تا شاید از لحظه های دلتنگی عبور کنم برچسبها: تنهایی- عاشقانه -غم, دو شنبه 1 آبان 1391
11:54 ![]()
دوست دارم بر شبم مهمان شوی برچسبها: دوست داشتن -محبت کردن, دو شنبه 1 آبان 1391
11:53 ![]() برچسبها: محبت کردن- دوست داشتن-عشق ورزیدن, دو شنبه 1 آبان 1391
11:51 ![]() آدمهای ســـــــاده را دوست دارم..
برچسبها: عاشقانه-دوست داشتن, دو شنبه 1 آبان 1391
11:46 ![]()
برچسبها: عاشقانه-کشف نکردن کسی, دو شنبه 1 آبان 1391
11:45 ![]() در کویر خلوت دلم با لبانی تشنه راه دشواری را در پیش گرفتم
می دانم که نیاز به جرعه آبی دارم تا خود را با آن سیراب نمایم در قلبم غوغایی است غوغای عشق تو نگاهت برایم همچون رودخانه ایی است که هرگز درآن رکودی نیست می خواهم که مرا به حال خود وا مگذاری و مرا همیشه با خود همراه سازی بگذار تا از احساسات شیرینت لبریز شوم بگذار تا به وسعت قلب پرمهرت دست یابم زلالی عشقت را از من مگیر، انشای چشمت را برایم بخوان تا با شنیدن آن سرشار از شادی شوم دریچه ی نگاهت را به روی من مبند مگذار تا نگاههای محبت آمیزت انتها یابد بگذار تا با دلی سیر به تماشایت نشینم و از عمق نگاهت سیراب شوم تو در پاسخ به عشقم همیشه سکوت را اختیار کردی و هرگز به خود اجازه ندادی که از لبانت شکوفه های عشق و محبت بیرون بیاید و بوی عطر خوش آنان مرا مدهوش کند ای رویای دیرینه ی من بگذار روییدن نرگس را در نگاهت ببینم بگذار باران عشقت بر من ببارد تا من در زیر این باران زیبا خود را سیراب نمایم بگذار تا برگهای خسته ی پاییزان به رقص عاشقی در بیایند تو را قسم به مقدسات عالم که بگذار کویر دلت به دریا راهی یابد بگذار برایت همچون زلیخای یوسف باشم بگذار تا جاودانگی عشق را در خود ببینم بگذارتا صدف دریای دل من باشی که مروارید درونش برایم درخشش عشق زیبای تو را داشته باشد می خواهم در کنار تو به اوج ابرها برسم ای ستارگان آسمان همه بدانید و راز مرا همیشه با خود همراه سازید که من او را چگونه دوست داشتم ای آفتاب عالم تاب بدان که همچون تو همیشه سوزان و پر نور بودم اما هیچگاه ابر غرور و تکبر او نگذاشت تا انوار طلایی خود را بر او بگسترانم عشق من در مهتاب آسمان دلت شعله کشید پس پذیرای آن باش و پرده ی بی مهری را بر روی آن مکش برچسبها: عشقی -دلنوشته, دو شنبه 1 آبان 1391
11:36 ![]() |